پول و بانک

نفت

علی فاطمی/ نرخ ارز به عنوان متغیر قیمتی کلیدی در اقتصاد، بسیاری از سیاست‌گذاری ‌های دولت و تصمیمات عاملین اقتصادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هرگونه بی ‌ثباتی و تلاطم در قیمت ارز تأثیرات نامطلوبی چه در سطح خرد و چه در سطح کلان برجای می‌گذارد. بحران ارزی، همواره هزینه‌های بزرگ اقتصادی برای کشورها دارد که از آن جمله باید به کاهش تولید و افزایش بی‌کاری و حتی فروپاشی بانک‌ها اشاره داشت.
بحران ارزی که بحران تراز پرداخت‌ها نیز نامیده می‌شود عبارت است از کاهش ناگهانی ارزش پول ملی.
بازار ارز مانند هر بازار دیگری از معادله‌ی پایه ای عرضه و تقاضا پیروی می‌کند. هرگاه تعادل میان عرضه و تقاضا به هم بخورد، قیمت نیز دچار تغییر می‌شود.  اگر عرضه کاهش یابد و یا تقاضا افزایش یابد، اثر این تغییر به صورت افزایش قیمت مشاهده خواهد شد. چرا که تعادل قبلی در بازار دچار تغییر شده است. پس افزایش قیمت دلار یا ناشی از افزایش تقاضا است و یا ناشی از کاهش عرضه دلار در بازار است.

تقاضا

 انضباط و ثبات نقدینگی شرط اصلی ثبات اقتصادی یک کشور است در سمت تقاضا، افزایش نقدینگی با نرخ میانگین حدود 25% سالانه در کنار رکود نسبی حاکم بر بازارهای مالی و اقتصادی سبب شده است تا انتظارات فعالین اقتصادی برای شکل‌گیری شوک تورمی افزایش یابد.
رشد پول و نقدینگی در دهه های اخیر روندی افزایشی و بی ثبات پیدا کرده و این در حالی است که انضباط و ثبات نقدینگی شرط اصلی ثبات اقتصادی یک کشور محسوب می‌شود. طبق آمار ها حجم نقدینگی تا پایان خرداد ۱۳۹۷ به بیش از ۱۵۸۲ هزار میلیارد تومان رسیده است.

عرضه

مقدار زیادی از ارزی که در بازار عرضه می شود ناشی از صادرات است که از این صادرات حدود 55 میلیارد دلار صادرات نفتی (نفت خام) و 48 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی (غیر نفت خام) است که از این مقدار هم بخش زیادی صادرات پتروشیمی ها (حدود 12 میلیارد دلار) است. حالا با اعمال تحریم ها صادرات نفت کم می شود و امکان صادرات در ابعاد بزرگ خیلی سخت می شود و از طرفی هم با تحریم های بانکی امکان دریافت پول از طرف مقابل سخت می شود و این یعنی مقدار زیادی از عرضه ارز در بازار مورد تهدید قرار گرفته است و امکان کم شدن شدید عرضه در بازار وجود دارد .البته در این بین مشکلات دیگری هم به تنش در بازار ارز کمک کرده است؛ مثلا آمریکا به ترکیه و امارات فشار آورده است و از این طریق مانع تامین ارز مورد نیاز کشور می شود.

نتیجه

حالا در این بین هر کاری که از طرفی باعث کم شدن نقدینگی و در نتیجه کم شدن تقاضا شود و یا بتواند عرضه ارز کشور را زیاد کند برای کنترل بازار ارز می تواند مفید باشد. مثلا راه اندازی بورس نفت و خرد کردن، فروش آن باعث می شود که مقدار خوبی از این نقدینگی که در دست مردم است جذب بازار نفت شود و این نقدینگی از دست مردم و همچنین بازار ارز خارج شود و این باعث کم شدن تقاضا در بازار ارز کم شدن تشنج بازار می شود.
در طرف عرضه، اگر بورس نفت راه بیافتد و عرضه نفت خرد شود دولت ارز را از طریق بورس تامین می کند و مقداری از ارزی که دولت از طریق صادرات نفت تامین می کرد و حالا با تحریم ها توانایی تامین آن را ندارد از این جهت جبران می شود و از طرف دیگر صادرات نفت دیگر بر عهده دولت نیست و بخش خصوصی مسئولیت این کار را دارد (اما به هر صورت وقتی نفت خرد شود امکان دور زدن تحریم ها بیشتر می شود و راحت تر می شود نفت را صادر کرد یعنی بخش خصوصی می تواند آن را صادر کند و توانایی آن از بخش دولتی بیشتر است).
این طور که به نظر می رسد بورس نفت هر دو مزیت را دارد یعنی از طرفی باعث کم شدن نقدینگی و در نتیجه کم شدن تقاضای ارز در بازار می شود و از طرفی با خرد کردن فروش نفت امکان فروش بیشتر و مطمئن تر را در زمان تحریم ها به وجود می آورد که باعث تامین ارز بازار و در نتیجه عرضه بیشتر ارز می شود و اگر این دو عامل در کنار هم قرار گیرند باعث پایین امدن قیمت ارز و کنترل بازار می شوند .انشاالله !