مسکن

حاج سجاد

به قلم محمدجواد استقامت

زلزله‌ی 2/7 ریشتری که در کرمانشاه (کرمان شاه) اتفاق افتاد تمام ایران را متاثر کرد. بی‌عنایتی و سوء تدبیر بعض مسئولین نیز به ناخوشایند و دل‌چرکین شدن هم‌وطنان‌مان دامن زد، در شرایطی که با کمی درایت و مدیریت می‌توانستیم از پدید آمدن چنین شرایطی بحرانی جلوگیری کنیم. پیام تسلیت و اظهار ناراحتی از وضعیت کرمانشاه بجای خود لازم است و حضور مسئولین ذی‌ربط در محل وقوع حادثه نیز برای اهالی بسیار دلگرم‌کننده خواهد بود؛ اما با کمی تفحص سطحی نیازهای اساسی زلزله‌زدگان برای مدیران استانی و کشوری مشخص می‌شد و بهتر بود مسئولین هلال احمر در رساندن عادلانه خوراک و پوشاک به شهر و روستاهای زلزله‌زده تسریع کنند تا لازم نباشد هر بازیگر و بازیکن و خواننده‌ای دست به جمع‌آوری کمک‌های مردمی بزند و ناشیانه آن‌ها را هدر بدهد.

در چنین اوضاعی اظهارات مسئولین شاخص دولتی بسیار قابل توجه و تامل است. جناب جهانگیری در مورد حادثه کرمانشاه ابراز نگرانی می‌کنند و می‌فرمایند:« بیشترین کشته‌ها و خسارات متوجه ساختمان‌های مسکن مهر شده است!» یا در روایتی جناب روحانی می‌فرمایند:« خرابی ساختمان‌های مسکن مهر نشان‌دهنده این بود که خود مردم بهتر می‌توانند خانه بسازند!» اما مسئولین استانی در کرمانشاه از تخریب تمام "ساختمان‌های دولتی" روی گسل خبر می‌دهند و میگویند "تنها دو نفر" درون مساکن مهر کشته شده‌اند. بگذریم از خطاهای احتمالی که در این نقل قول ها اتفاق افتاده است؛ لُب کلام بسیار بااهمیت‌تر از بحث روی صدق یا کذب بودن این گزاره‌هاست... مگر اینگونه نیست که همه ما معتقدیم ریاست، بستری برای خدمت به مردم است! مگر نه این که همه ما از چنین تسویه‌حساب‌های سیاست‌زده‌ای در چنین شرایط وخیم و بغرنجی متنفریم. کم‌کم سپر قراردادن عملکرد "گذشته" برای توجیه کم و کاست‌های "حال" برای مردم خسته‌کننده می‌شود و قبل از آن باید پاسخی برای سیاسی‌کاری‌های فعلی پیدا کنیم.

مسکن مهر به موضوعی تبدیل شده که دولتمردان فعلی هر از چند گاهی که در باب راه و شهرسازی سوالی ایجاد می‌شود به سراغش می‌روند و در مذمتش چیزهایی می‌گویند، عاقبت هم چند روزی بخش قابل توجهی از رسانه‌های زنجیره‌ای و اذهان عمومی را مشغول خود می‌کنند. شاید بهتر باشد در مورد مسکن مهر تعمق بیشتری کنیم...

دید کلی حاکم بر سیستم اجرایی بر تمامی طرح‌های اقتصادی، فرهنگی، و سیاسی یک جامعه سایه می‌اندازد. در مورد مسکن هم این گزاره صادق است. در یک دستگاه فکری برای پیشرفت اولویت به توسعه داده می‌شود. چنین نگاهی منجر به طرح‌هایی از جمله "مسکن اجتماعی" خواهد شد. طرحی که برای حل مسئله مسکن وام و تسهیلات بانکی را در اختیار متقاضیان ساخت مسکن و ترمیم بافت فرسوده می‌گذارد که در نتیجه این ساخت‌وساز نیاز مسکن در جامعه رفع شود. غافل از این که چنین کاری دایره‌ی صاحبان مسکن را تنگ‌تر می‌کند و در بلند مدت انحصاری‌شدن املاک را نتیجه می‌دهد؛ همچنین، مردم که برای تهیه مسکن منتظر کمک دولت هستند را به سرمایه‌داران محتاج می‌کند و نهایتا نظامی کاپیتالیستی را رقم می‌زند.

در کنار این، یک دستگاه فکری دیگر اولویت را به گسترش دامنه‌ی عدالت در اجتماع می‌دهد. نگاهی که فرصت برابر در اختیار همه می‌گذارد تا طعم خانه داشتن را بچشند و از هراس موعد تحویل و اجاره در امان باشند. "طرح مسکن مهر" شبیه‌سازی مناسبی از راه حل معضل مسکن را در سطح تئوریک ارائه نمود که جاذبه‌هایش در آن برهه عده‌ای را مجذوب خود کرد، اما مشکلات اجرایی آن را با چالشهایی روبرو ساخت که در حال حاضر عده‌ای منتقد سرسخت این طرح هستند.

در شرایطی که قیمت زمین و طبیعتا املاک مسکونی و تجاری شیب تند صعودی گرفته بود، مسئولین وقت تصمیم گرفتند تا زمین‌های اطراف شهر که در اختیار دولت است را به قیمت ناچیز "تقریبا رایگان" در اختیار متقاضیان کم درآمد مسکن بگذارند تا حدود چهل تا شصت درصد از مخارج ساخت مسکن را دولت پرداخته باشد و سایر مخارج مربوط به ساخت‌وساز را در قالب وام‌های بلند مدت و بصورت قسطی از ایشان دریافت کنند. این طرح، روی کاغذ می‌تواند به کلی مشکل مسکن در ایران را برای همیشه برطرف کند. شاید همین جذابیت بیش از حد چنین طرحی مدیران دولت وقت را دست‌پاچه کرد که بودجه‌ای بیش از حد انتظار به آن اختصاص بدهند و از بانک مرکزی هم اقتراض کنند تا بتوانند ساخت تعداد قابل توجهی از خانه‌ها را در سراسر کشور پیش ببرند. منتقدین معتقدند تا اجرای کنونی به اندازه ارزش ریالی نیمی از اسکناس‌های چاپی، اعتبار پولی به طرح تخصیص شده است!!؟

در ابتدای دولت نهم ساخت حدود چهار و نیم میلیون واحد مسکونی بطور همزمان کلید خورد که سرمایه زیادی را بطور ناگهانی متوجه خود کرد و پیشامدهای رشد شدید نقدینگی و تورم را به دنبال داشت. علاوه بر این اختلاف فاحش قیمت زمین در کلان شهرها و شهرستان‌ها و روستاها باعث ایجاد خطا در تخمین و اولویت‌بندی دولت‌مردان شد. در شهرهای بزرگ‌تر که قیمت زمین به نسبت بالاتر بود، یقینا استقبال بیشتری از طرح می‌شد و مسکن مهر می‌توانست به سرعت کار خود را پیش ببرد. اولویت‌دادن به این شهرها علاوه بر این که تقاضای بیشتری را پاسخ می‌گفت و تحت ضمانت موثق‌تری سرمایه‌ی دولت را برمی‌گرداند، همچنین تمرکز طرح روی استان‌های محدودتر کیفیت اجرا را نیز بهبود می‌داد؛ اما دولت بدون توجه به این موضوع در ابعاد بزرگی اجرای سراسری طرح را در کشور آغاز کرد.

انتقادها به اینجا خاتمه پیدا نمی‌کند؛ احتمالا شنیده‌اید که شهرک‌های مسکن مهر از مراکز استانها فاصله زیادی دارد و همین موضوع رساندن آب،  برق، گاز، خدمات و امکانات را به شهرک‌ها سخت می‌کند. همچنین ایرادات جدی از معماری داخلی واحدها گرفته می‌شود. تمام این معضل‌هایی که شمارش شد دولت یازدهم و دوازدهم را بر این داشته است تا رسما پیشبرد مسکن مهر را متوقف کند. تصمیمی که شاید هزینه‌های ناشی از ادامه طرح را ذخیره کند اما صدها هزار متقاضی که چشم امید به آجر آجر بالارفتن و تکمیل این خانه‌ها دارند را ناامید می‌کند. طبق آمارها از حدود 3/2 میلیون خانه آماده استفاده، دویست‌هزار خانه متقاضی ندارد؛ ولی مابقی متقاضیان همچنان منتظر تحویل گرفتن این ساختمان‌ها هستند.

مسکن مهر باوجود تمام مشکلاتی که رقم زد، اگر بادرایت مورد حمایت قرار می‌گرفت، تسکین بخش دغدغه مهمی از قشر نیازمند جامعه می‌شد. به شرطی که این بار دست‌خوش و بازیچه امراض و اغراض سیاسی‌ سیاستمداران نشود. به‌شرطی که هم منتقدین برادرانه انتقاد کنند  و هم حامیان طرح منصفانه با انتقادها برخورد کنند. قبل از آنکه توجیه کردن نواقص فعلی با شکایت از کم‌کاری دولت قبل، به سیره رفتاری مدیران دولتی تبدیل شود، باید این رفتار را روانشناسی کرد، تا خدای ناکرده رئیس جمهور بعدی اجرای پرخرج "طرح تحول سلامت" را بهانه‌ای نکند برای عقب‌گرد در این حوزه و بهداشت و سلامت مردم را درگیر این بازی‌های سیاسی نکند. چیزی که یک بار در مورد "طرح مسکن مهر" اتفاق افتاده است و اولین مورد نیست، اما آرزو می‌کنیم آخرین باشد...