خودروسازی

محمد علی خادم سهی

♦️ بی‌مقدمه!

برای اهمیت خودروسازی:

با 2790 میلیارد دلار گردش مالی (حدود 10 برابر ارزش گوگل!)، یکی از بزرگترین صنعت های جهان محسوب می‌شود.

حدود 3.5 درصد از تولید ناخالص جهان، توسط این صنعت صورت می‌گیرد.

اشتغال نزدیک به 50 میلیون نفره ی آن نیز، برای دولت‌ها، بسیار مورد توجه است.

خودروسازی، همراه باخود، صنایع مختلفی از ذوب آهن گرفته تا لاستیک‌سازی و تولید تراشه و حتی هوش مصنوعی را به کار می‌گیرد.

بگذریم!

خودروسازی در ایران هم مهم است!

نزدیک به 20 میلیارد دلار گردش مالی دارد، حدود ۱۲۰ هزار نفر فقط در شرکت‌های خودروساز مشغول به کار هستند و شاید از همه مهم تر، ۸۰ میلیون نفر از مردم ایران که از بازاری خرید می‌کنند که به طور نیمه انحصاری در اختیار خودروسازان داخلی است‌.

 

آنچه برآمده از شواهد و نظر کارشناسان و حتی عامه ی مردم است، نارضایتی از خودروسازی داخل می‌باشد.عدم تناسب امکانات با قیمت (خصوصا ایمنی)، خدمات پس از فروش، درجا زدن در تکنولوژی و بسیاری مشکل دیگر.

مسائل فوق به همراه تعرفه ی بالا برای واردات خودرو که به همراه انحصاری بودن واردات، موجب بالا رفتن قیمت کالاهای خارجی در این بازار گشته است، بر احساس نارضایتی مردم از خودروهای داخلی افزوده است.

در این متن تلاش می‌کنیم تا با فاصله گرفتن از شاخ و برگ مشکلاتِ این تولید داخل، به بررسی ای ریشه ی مشکلات بپردازیم.

۱. تاثیرگذاریِ حاکمیت بر خودروسازی

بدون شک، حاکمیت تاثیر مستقیم و غیرمستقیم فراوانی در مسئله ی خودرو سازی دارد.که این امر، مختص کشور ما نیست.

آنچه که در ارتباط صنعت خودروسازی و حاکمیت مورد توجه قرار می‌گیرد، توانایی حاکمیت در هدایت و ریل گذاری برای حرکت و رشد واقعی خودروسازان است.لازمه این هدایت داشتن برنامه است.

 

اما این برنامه چه ویژگی هایی را باید در بر بگیرد؟

برای پاسخ به پرسش بالا، یک قدم به عقب باز می‌گردیم و به این سوال پاسخ می‌دهیم:

انگیزه ی دولت‌ها در حمایت از صنعت و تولیدات داخلی، چیست؟

جواب، تولید ثروت است!

تولید ثروت، هم درآمد دولت را تضمین می‌کند (از طریق مالیات) و هم مسئله ی رشد و پیشرفت و بقای صنعتی که ثروت را تولید کرده، تضمین می‌نماید.

صنعتی که بتواند ثروت تولید کند، می‌تواند گسترش یابد و بخش بزرگتری از جامعه را درگیر نماید؛که به اشتغالِ بیشتر می‌انجامد.

 

صرف مالک خصوصی برای یک صنعت مفید نیست، مهم انگیزۀ مالک برای تولید ثروت، ایجاد مزیت و ارزش افزودۀ واقعی است.از متن

این علت به ما می‌گوید که حمایت دولت از یک شرکت نوپا یا شرکتی که به دلیل اتفاقات مقطعی و ناگهانی دچار بحران شده است، بسیار عاقلانه می‌باشد.البته آن هم باید حساب شده باشد و بعد از آن در هنگام سوددهی شرکت، به صورت مالیات به دولت بازگردد.این حمایت به معنای یک سرمایه‌گذاری است به امید بازگشت سرمایه به همراه سود.الزامی نیست که بازگشت این سود در دوره ی قدرت کدام دولت باشد، قانون، دولت را مجبور می‌نماید تا این کمک صورت بگیرد.

اما این‌ سرمایه گذاری تا چه زمانی ادامه می‌یابد.پاسخ بسیار ساده است.تا زمانی‌که همچنان امیدی برای سوددهی وجود داشته باشد.

این انگیزه ها سبب می‌گردد تا دولت‌ها به سمت زمینه سازی برای پیشرفت صنایع(و از جمله خودروسازی) حرکت کنند.اما با حمایت های برنامه دار.مثلا برای قانون تعرفه ها، زمانی مشخص می‌شود.

یا حدی برای زیان دهی شرکت‌های خودروسازی مشخص می‌کنند.

غیر از مسائل مالی، دولت به طور موثر تلاش می‌کند تا مانع از ایجاد تبانی میان تولیدکنندگان خودرو و تولید کنندگان قطعات و قانون گذاران شود.

تبانی می‌تواند خودش را به صورت قطع  ناگهانی ثبت سفارش و یا افزایش تعرفه ی واردات(آن هم بدون علت!) و یا قطعات بی کیفیت نشان دهد.این تبانی، شاید باعث گردد که محصولات بیشتری در کشور تولید شده و به فروش برسد، اما به هیچ عنوان هدف تولید ثروت را تامین نمی‌کند بلکه سمت و سوی حرکت پول‌های مردم (بخوانید پول‌های نفتی) را به جیب چند سرمایه دار (نه لزوما عرضه دار و نه لزوما بی‌عرضه) کج می‌نماید درحالیکه چه بسیار انسان‌های توانمندی هستند که توانایی مدیریت بسیار بهتر این حجم از امکانات و حمایت‌های دولتی را دارند.

 

مسئله وقتی پیچیده می‌شود که متوجه میشویم، پاسخ به پرسش فوق (علت حمایت از تولید داخل) در همه ی کشورها یکی نیست.مثلا کشور ما که اقتصادش بر پایه ی نفت شکل گرفته و دارای دولتی مقتدر و وسیع می‌باشد.

در ایران، دولت،هم انگیزه و هم توانایی این را دارد که مالک خودروسازی باشد و هست.در کشور ما سهم بزرگی از مالکیت خودرو «کاملا» در اختیار دولت است.

 

این مالکیت صرفا به دلیل نفتی بودن پدید نیامده(توضیحش از حوصله ی نویسنده ی متن خارج است!)، اما ادامه ی آن در حالیکه سالها ضرر ده است، با نفتی بودن و سیطره ی دولت بر اقتصاد بسیار ارتباط دارد.

حال که دولت مالک این صنعت گشته است، حمایت به صورتی خواهد بود که این ملک و مالکیت، خدشه ای نبیند!یعنی حمایت تبدیل می‌شود به «تنبل پروری»!منافع افرادی شکل می‌گیرد که مطمئن از حقوق خود می‌باشند و هیئت مدیره ی نزدیک‌ به دولتی که اینقدر این رابطه صمیمی هست که دلیلی وجود ندارد تا دولت بخواهد سالانه چند درصدی از تعرفه ها بکاهد!

 

۲.مالکیت:

در ضمن صحبت‌های گذشته، از مزایای مالکیت خصوصی گفتیم.نکته اینجاست که صرف مالک خصوصی برای یک صنعت مفید نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد این است که مالک باید انگیزه ی تولید ثروت، ایجاد مزیت و ارزش افزوده ی واقعی داشته باشد.به عنوان مثال گفتیم که تبانی و تزاحم منافع، می‌تواند انگیزه ی تلاش‌ و تولید ثروت را حتی از مالک خصوصی بگیرد.

 

همانطور که گفته شد، در ایران،دولت، اصلی ترین مالک خودروسازی می‌باشد.اما کور سوی امیدی که باقی می‌ماند، سهم مالکیت باقیمانده ی خودروسازی است.غیر از دولت، چه افرادی مالک خودرو سازی هستند؟انگیزه های افراد سهامدار به گونه ای هست که به تولید ثروت بیانجامد؟

 

ابتدا به قوانین زیر دقت کنید:

 

مطابق صورت‌جلسه شورای رقابت:«برای جلوگیری از ایجاد تمرکز عمودی در بازار خودرو و در اجرای مواد ... بنگاههایی که رابطه عمودی با شرکتهای خودروساز دارند از قبیل قطعه‌سازان و تشکل‌های آنها مجاز به داشتن عضو در هیات‌مدیره شرکت‌های فوق‌الذکر نیستند.»

 

مطابق ماده 47 قانون اجرای سیاستهای کلی اصل 44 :هیچ شخص حقیقی یا حقوقی نباید سرمایه یا سهام شرکتها یا بنگاههای دیگر را به نحوی تملک کند که موجب اخلال در رقابت در یک یا چند بازار شود.

 

ارتباطات گسترده بین هیئت مدیره های شرکت های مختلف قطعه ساز و یا سرمایه  گذار که سهامداران عمده ی خودروسازان هم هستند، نشان از خصوصی سازی خصولتی دارد!برای نمونه به ذکر مورد زیر اکتفا می‌کنیم:

یکی ازبزرگترین شرکت‌های قطعه ساز ایران که در تعامل «عمودی» با خودروسازان می‌باشد، حدود ۲۲ درصد از مالکیت یک خودروسازی را داراست و این یعنی توانایی انتخاب حداقل یک عضو از ۵ عضو هیئت مدیره ی آن خودرو سازی را دارد!و این یعنی فروش قطعات آن شرکت، چه خوب چه بد!انگیزه ها برای تولید قطعات بسیار باکیفیت توسط آن شرکت از بین می‌رود و ... .

 

۳. واقعا مشکل هم هست!

علاوه بر مشکلاتی که گفته شد، مشکلاتی هست که خودروسازان واقعا درگیر آنها هستند.(یعنی اگر بخواهند هم نمیشود!)

نوسان قیمت ارز، تورم،نرخ بهره ی بالا، نداشتن بازار صادرات و در نتیجه مقیاس کوچک تولید، تحریم‌های ناگهانی و ... همگی مشکلات جدی جلوی راه خودروسازان محسوب می‌شوند.

خودروسازی صنعتی است که برای اقتصادی بودن، حداقل در ابتدای راهش، نیازمند تعامل با دیگر شرکت‌ هاست.(ما همچنان برای تولید (آن هم به صورت اقتصادی) موتور درون سوز، بسیار مشکل داریم.).به دلایل مختلف، این تعاملات نتوانسته به صورت پایدار و مناسب با شرکت های توانمند در خودروسازی به کار گرفته شود و وضع ناگهانی تحریم‌ها بر اینگونه تعاملات بی‌اثر نبوده است.

 

این مسائل نیز بی‌شک بخشی از مشکلات خودروسازی در کشورمان را پدید آورده است.بخشی که بدون حل شدن مشکلات ساختاری و غیرساختاری داخلی، کم اهمیت ترین بخش مشکلات می‌باشد.

به امید فردایی بهتر برای صنعت خودروسازی ایران

والسلام